• وبلاگ : خدا بود و ديگر هيچ نبود
  • يادداشت : شب نوشت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    هوالعشق و هوالحي و هوالهو
    خوشا هوهو زدن با حضرت او !
    شبي ساكت و دلگير.خودم بودم و قلبي كه زغم بسته به زنجيرو نزديك اذان بود كه پيچيد درآفاق ،همه نغمه ي تكبير، نوشتند كه هنگام اذان دست به دامان خدا باش و مشغول دعا باش كه بازاست به درگاه الهي دررحمت وآن لحضه بوَد لحضه ي شيرين اجابت ، شدم غرق عبادت ، دو چشمم همه ازاشك شد و روي لبانم همه سوگند كه يا رب تو رهايم كن ازاين بند وگفتم به خدا بين دعايم كه دل تنگ اذان حرم كرببلايم ( يا حس س س س س س س ين )
    وبلاگ قشنگي داري (خدايي خيلي حال کردم) ولي بهتر نيست کمي هم در مورد آقامون بنويسيم .ما که داريم زحمت ميکشيم حداقل تو اين ايام يه کم در مورد ابا عبدالله بنويسيم تا تو غمش شريک شيم.
    التماس دعا
    ياحق
    + فاطيما 

    سلام

    باز به روزيد !!!!!!

    باز آپديت .........

    باز كامنت ها ؟؟؟؟؟؟

    .

    .

    .

    .

    به قول يكي از آنان كه نزد خدا روز ي مي خورند:

    هر چه خدا خواست همان مي شود

    نه ابن ،نه آن، فقط همان مي شود

    و اما ......

    خدايا در باور م قرار بده كه چه قدر دوستم داري .

    سلام عليكم

    ميدونيد وقتي توي خواب ببيني كه عزيزت مرده بدتر از بيداري است . چرا كه در بيداري يكبار اتفاق ميوفته و تموم . اما وقتي توي خواب ميبيني . همش منتظري . نگراني . نكنه اتفاق بيوفته . نكنه ... خدا صبرتون بده . خوشحالم بعد از مدتها بروز كرديد . كاش از سفر حج مينوشتيد . مخصوصا از نقاط حساس حج . ديدن خانه ي خدا ... ناودون طلا .... عرفه ... الهي دوباره بريد