وبلاگ :
خدا بود و ديگر هيچ نبود
يادداشت :
شب نوشت
نظرات :
0
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مهدي
سلام
هوالعشق و هوالحي و هوالهو
خوشا هوهو زدن با حضرت او !
شبي ساكت و دلگير.خودم بودم و قلبي كه زغم بسته به زنجيرو نزديك اذان بود كه پيچيد درآفاق ،همه نغمه ي تكبير، نوشتند كه هنگام اذان دست به دامان خدا باش و مشغول دعا باش كه بازاست به درگاه الهي دررحمت وآن لحضه بوَد لحضه ي شيرين اجابت ، شدم غرق عبادت ، دو چشمم همه ازاشك شد و روي لبانم همه سوگند كه يا رب تو رهايم كن ازاين بند وگفتم به خدا بين دعايم كه دل تنگ اذان حرم كرببلايم ( يا حس س س س س س س ين )
وبلاگ قشنگي داري (خدايي خيلي حال کردم) ولي بهتر نيست کمي هم در مورد آقامون بنويسيم .ما که داريم زحمت ميکشيم حداقل تو اين ايام يه کم در مورد ابا عبدالله بنويسيم تا تو غمش شريک شيم.
التماس دعا
ياحق